خودآزمایی زبان فارسی 3 درس اول تا ششم
پاسخ خود آزمايي هاي زبان فارسي 3 عمومي
فعاليت 1 ، ص 10
چشمش : آري ،چون از دو هجا تشكيل شده است . چِشـ(cvc )– مش(cvc ) در هجاي اول اگر چه /چـ/ و/ ش/ واجگاه مشترك دارند ، بين آنها مصوت ــِ قرار گرفته است و هجاي دوم هم طبق قواعد و الگوي واجي است .
مُتدين:آري،چون اين واژه از 4 هجا تشكيل شده است كه همگي طبق قواعدو الگوي واجي است. مُ - (c v)
تَ– (c v ) دَيـ – (c v c) ين (c v c )
بپرند :آري، ساختن اين واژه طبق قواعدو الگوي واجي ممكن است . بـِ (cv )– پـَ (cv) – رَند ( cvcc ) اگرچه دوواج «ب» و «پ» واجگاه مشترك دارند بين آنها مصوت كوتاه ـِـ قرار دارد و طبق قواعد و الگوي واجي ساختن اين واژه ممكن است .
داگك (cvcc ): اگرچه اين واژه طبق الگوي هجايي «cvcc » است ،گ و ك واجگاه مشترك دارند و بدون مصوت پشت سرهم قرار گرفته اند به اين دليل ساختن چنين واژه اي ممكن نيست .
فعاليت 2 ، ص 12
ساده ترين روش علمي براي تجزيه ي جمله ، روش جانشين سازي است يعني ؛در هر بار ، هر بخش يا واحدي ديگر جايگزين شود .
1- پرنده ، آسمان آبي را نشانده است . اين جمله از نظر معنا غلط است ، بايد گروه فعلي ديگري جانشين گروه فعلي «نشانده است » شود تا معني جمله طبق قواعد معنايي زبان معيارگردد . ←
پرنده ، آسمان آبي را پيمود يا پرنده در آسمان آبي پرواز كرد .
2- كيفم با دلخوري مدادش را تراشيد . اين جمله از نظر معنا غلط است . بايد گروه اسمي ديگري ، جانشين گروه اسمي «كيفم » شود . ← علي با دلخوري مدادش را تراشيد .
خود آزمايي درس اول ( قواعد تركيب ) صفحه ي 13
1 – رعايت نكردن قواعد واجي مثل :
شْچد: هيچ هجايي در زبان فارسي بدون مصوت وجود ندارد علاوه بر اين ، حتي اگر بين « ش » و « چ » مصوتي هم وجود داشت چون اين دو واج واجگاه مشترك دارند تلفظ آن مشكل است .
پژم : برخلاف الگوي سه گانه هجايي است زيرا بدون مصوت است .
× رعايت نكردن قواعد همنشيني ، مثل :علي خانه ي خوب / سعدي گلستان كتاب ارزشمند
× رعايت نكردن قواعد معنايي ، مثل:سنگ كوه را بلعيد. / گل عطسه كرد.
× رعايت نكردن قواعدكاربردي ، مثل:چراغايب بودي؟غذا سردمي شود / ساعت چند است ؟هوا گرم است.
2- پر : خلاف قواعد واجي است چون وجود هجا بدون مصوت ممكن نيست.
v وتد : خلاف قواعد واجي است چون «ت» و «د» واجگاه مشترك دارند و نمي توانند بدون مصوت در كنار هم قرار بگيرند .
3- «اميركبير دولتي دبيرستان » خلاف قواعد هم نشيني است .
v « دانش آموز در درس خواندن كوشا هستند . » خلاف قواعد نحوي است ، زيرا نهاد جدا و پيوسته با هم مطابقت ندارد .
v «كتاب پرنده را شكار كرد . » خلاف قواعد معنايي است ، زيرا «كتاب » نمي تواند پرنده را شكار كند ، بايد به جاي گروه اسمي « كتاب » يك گروه اسمي ديگر مثل«صياد» جانشين شود← صياد پرنده را شكار كرد .
4- ابوعلي سينا در همان زمان زنده بود و در همدان تدريس مي كرد .
ابوعلي سينا زنده بود ــــــــ تدريس مي كرد
فعاليت 1، ص 15 جمله هاي مستقل يك فعلي (ساده ) :
1- دماي اجرام آسماني چه قدراست ؟ 2- كي و چگونه پديد آمده اند ؟ 3-با گذشت زمان ، چه تغييراتي در آن ها ايجاد شده است ؟
4-چه تاثيري بر اجرام آسماني ديگر دارند ؟ 5-آينده ي آن ها چگونه خواهد بود ؟
جمله هاي مستقل چند فعلي (مركب ) :
2- اختر شناسي علمي است كه به مطالعه ي اجرام آسماني مي پردازد .
3- بسياري از اختر شناسان كوشيده اند به پرسش هايي از اين قبيل پاسخ دهند كه هريك از اجرام آسماني در چه فاصله اي از زمين قرار دارند؟ . . .
فعاليت 2 ، ص 16
|
گروه اسمي |
هسته |
تعداد واژه |
4- تعداد تكواژ | ||
|
اين پرسش ها |
پرسش |
2 |
اين ، پرسش ها |
5- 4 |
6- اين ، پرس ، ـِ ش ، ها |
|
دماي اجرام آسماني |
دما |
5 |
دما ،يِ، اجرام ، ـِ ،آسماني |
7- 6 |
8- دما،يِ،اجرام، ـِ ، آسمان ، ي |
|
ابزارهاي گوناگون |
ابزار |
3 |
ابزارها ، يِ ، گوناگون |
9- 6 |
10- ابزار، ها ، يِ ، گون ، ا ، گون |
|
آينده ي آن ها |
آينده |
3 |
آينده ، يِ ، آن ها |
11- 5 |
12- آي ، نده ، يِ ،آن ، ها |
|
مشاهده ي اجرام آسماني |
مشاهده |
5 |
مشاهده ، يِ، اجرام ، ـِ ، آسماني |
13- 6 |
14- مشاهده ،يِ،اجرام، ـِ ،آسمان ، ي |
|
شاخه هاي تخصصّي |
شاخه |
3 |
شاخه ها ، يِ ، تخصصّي |
15- 6 |
16- شاخ ، ه، ها ، يِ ، تخصص ، ي |
|
تاريخچه ي جهان |
تاريخچه |
3 |
تاريخچه ، يِ ، جهان |
17- 4 |
18- تاريخ ، چه ، يِ ، جهان |
فعاليت 3 ، ص 17
|
گروه اسمي |
واژه ها |
تعداد تكواژها |
هسته |
تعداد واج هاي هسته | |||
|
هرچهار كارمند ساده |
5 |
ه،چهار،كارمند، ـِ ،ساده |
6 |
هر،چهار،كار،مند،ـِ ،ساده |
كارمند |
7 |
ك/ا/ر/م/ـَ/ن/د |
|
آن آدم هاي كوشا |
4 |
آن،آدم ها ، يِ، كوشا |
6 |
آن،آدم،ها،يِ،كوش،ا |
آدم |
5 |
ء/ا/د/ـ/م |
|
دفترچه هاي مشق بچه ها |
5 |
دفترچه ها،يِ، مشق ، ـِ ، بچه ها |
8 |
دفتر،چه،ها،يِ،مشق،ـِ،بچه ،ها |
دفترچه |
8 |
د/ـَ/ف/ت/ـَ/ر/چ/ـِ/ |
|
داستان هاي جن وپري |
5 |
داستان ها ، يِ ، جن ،و، پري |
6 |
داستان،ها،يِ،جن،و،پري |
داستان |
6 |
د/ا/س/ت/ا/ن |
توجه : در واقع از جمله ي « بسياري از اخترشناسان تا پايان بند » يك جمله مستقل مركب است . ولي با توجه به صورت سؤال كه جملات يك فعلي را خواسته است از جمله ي « دماي اجرام آسماني چه قدر است ؟ تا . . آينده آن ها چگونه خواهد بود » را هر كدام يك جمله ي مستقل يك فعلي به حساب آورده ايم .
خود آزمايي درس دوم (جمله ) ، ص 20و 21
1- قبل از « مدت » خانه ي اضافه شده و واژه ي مي پردازند با توضيحات در آن گنجانده شود :
|
واژه |
تعداد واج | |
|
مي پردازند |
11 |
م /ي/پ/َ-/ ر/ د/ ا / ز/ ـَ /ن / د |
|
مدت |
6 |
م/ ـُ /د/ د/ ـَ /ت |
|
اصول |
5 |
ء/ ـُ / ص/و/ل |
|
قوانين |
7 |
ق/ ـَ/و/ا/ن/ي/ن |
|
متفاوت |
9 |
م/ ـُ / ت/ ـَ /ف/ ا/ و/ ـِ /ت |
|
تاريخچه |
7 |
ت/ا/ر/ي/خ/چ/ ـِ |
|
آرمان |
6 |
ء/ ا/ ر/ م / ا / ن |
|
اخترشناسان |
13 |
ء/ ـَ / خ/ت/ ـَ /ر/ش/ ـِ /ن/ا/س/ا/ن |
2- الف) شاعري غزلي بي معنا و قافيه سروده بود . ( مستقل ساده )
ب) آن را نزد جامي برد . ( مستقل ساده )
پ)پس ازخواندن آن گفت:«همان طوري كه ديديد ، در اين غزل از حرف «الف» استفاده نشده است . » (مستقل مركب)
ت) جامي گفت : «بهتر بود از ساير حروف هم استفاده نمي كرديد !» ( مستقل مركب )
3- هريك از كلمات هم آواي زير را تا حد امكان گسترش دهيد و طولاني ترين گروه اسمي معنا دار را با آن بسازيد :
انتصاب : همان يك انتصاب نادرست او انتساب : چنين انتساب عالي خانواده
تعلّم : همين تعلّم دوره ي ترتيب معلّم شيراز تالّم : بزرگترين تالّم خاطر دوران كودكي مادر بزرگ حيات : حيات شورانگيز عاشقانِ دلسوخته ي الهي حياط : بزرگ ترين حياط مدرسه ي شهر ما
جذر : جذر اين عدد چهار رقمي جزر : جزر فريبنده ي رودخانه ي اروند
خود آزمايي درس سوم (ويرايش ) ، ص 31
1-
موضوع ساده اما نگران كننده اين است كه كاهش انرژي بدن موجب عصبانيت شما مي شود .
اكنون شركت هاي تعاوني موقعيت خوبي دارند .
- مجريان ( اجرا كنندگان ) اين طرح بايد جرئت خطر كردن را داشته باشند .
- لازمه ي اجراي اين طرح خطركردن است .
- عدم (نبود) برنامه ي مناسب ، فعاليت هاي ورزشي را به تأخير انداخته است .
- نبود برنامه ي مناسب مانع اجراي به موقع فعاليت هاي ورزشي شده است .
كاهش بارندگي در سال گذشته دركمبود منابع آب هاي زيرزميني موثّر بوده است .
به بخش بعدي برنامه توجه بفرماييد .
مورخان با جرئت كشف خود را افشا كردند .
-ادامه ي چنين تمرين هايي و تأكيد بر آن ها مهارت هاي نگارشي را تقويت مي كند .
- در اين مواقع انسان دچار خود پرستي بيهوده اي مي شود .
حسن به برادرش گفت :« مقاله ام منتشر شده است .»
حسن خبر انتشار مقاله ي برادرش را به وي داد .
حسن خبر انتشار مقاله ي خود را به برادرش داد .
2- الف) واژه هايي كه از نظر شكل نوشتار و گفتار يكسان هستند .
كنار: ساحل چنگ : نوعي ساز لب : عضو بدن
سُموم : بادهاي سوزان غٍره : فريب سْخره : ريشخند
رِنگ : آهنگ وريتم گُل مُست
پ) واژه هايي كه از نظرتلفظ يكسان و از نظر نوشتار متفاوت است .
خاست خان
پرور+ش + گاه + ي يا ( ها) زيب+ ا + پسند + انه
نا + جوان+ مرد+ انه يا ( ي ) سر+ افراز+ ي (ان)
فرا+ گير يا ( خوان ) + ي فرمان + برد + ار + ي يا ( ان )
فعاليت 1 ص 33
تنها نوشتن براي نويسنده موضوعيت دارد .
1 – تكيه روي هجاي اول تنها : به تنهايي نوشتن براي نويسنده موضوعيت دارد .
2 – تكيه روي هجاي دوم تنها : فقط نوشتن براي نويسنده موضوعيت دارد و چيز ديگري اين اهميت را ندارد .
3 – با همين دو تكيه اگر جمله را با آهنگ خيزان بخوانيم مفهوم پرسشي به جمله داده ايم .
فعاليت 2 ص 35
آري ، تكيه مي تواند مميز معنا باشد .
دركلماتي كه «ي» مصدري دارند ، تكيه روي هجاي آخر ، يعني «ي» است و در كلماتي كه «ي» نكره دارند ، تكيه روي هجاي ماقبل آخر است .← مردي (نكره) مردي (مصدري)
مثال : باري :
1- سعي كنيم باري از دوش مردم برداريم . ( ي نكره ) ← تكيه برهجاي اول ، « با » است .
2- كاميون باري از جاده گذشت . (ي نسبي ) ← تكيه بر هجاي دوم ، « ري » است .
3- باري تعالي مي فرمايد .( اسم ) ← تكيه بر هجاي دوم ، « ري » است .
4- باري ، داستان را خواندم . ( قيد ) « خلاصه ، بهر حال» ← تكيه بر هجاي اول ، « با » است .
دانايي :
1- دا/ نا/يي در مجلس سخن مي گفت . ( ي نكره ) ← تكيه بر هجاي ماقبل آخر، « نا » ست .
2- دا / نا/ يي توانايي است . ( ي مصدري ) ← تكيه بر هجاي آخر، « يي » ست .
3- تودا/ نا/ يي . ( تودانا هستي ) ← تكيه برهجاي ماقبل آخر ، « نا » ست .
گويا:
1- اگر صفت به معني ( واضح ، ناطق) باشد ، تكيه بر هجاي آخر است ← گويا
2- اگر قيدبه معني (پنداري ، مثل اين كه ) باشد ، تكيه بر هجاي اول است . ← گويا
ولي :
1- اگر حرف ربط به معني ( اما) باشد، تكيه روي هجاي اول(و) است . ←ولي
2- اگر اسم به معني (سرپرست ) باشد تكيه بر هجاي دوم (ي) است . ← ولي
1- البته حضور شما در اين همايش موجب افزايش سطح علمي آن شده است .
خود آزمايي درس چهارم ( واحدهاي زبرزنجيري گفتار) ص 36
1- * واحدهايي مثل تكيه ، درنگ ، لحن و آهنگ را كه الفباي خط از نشان دادن آن ها ناتوان است ولي درگفتار ظاهر مي شوند ؛ يعني ، از ظاهر نوشته نمي توان آن ها را تشخيص داد .
* واحدهاي آوايي كه در هيچ يك از جايگاه هاي زنجيره ي گفتاري قرار نمي گيرند، چون جايگاه مشخصي ندارند.
2- وقتي لحن ، درنگ ، تكيه و آهنگ جمله تغيير كند ، معناي جمله هم تغيير مي كند .
3-
|
نـ |
نوشت |
ه |
بود |
ـم |
|
ــــ |
رفت |
ه |
بود |
ـم |
|
مي |
نوشت |
ــــ |
ــــ |
ي |
|
نـ |
نوشت |
ه |
باش |
ي |
|
ــــ |
گفت |
ه |
بود |
يد |
|
ــــ |
نوشت |
ه |
بود |
ــــ |
|
ــــ |
شنيد |
ه |
بود |
ـم |
|
نـ |
گرفت |
ه |
باش |
ـم |
4- بزرگ داشت 1:
1- هر سال بزرگ / داشت حافظ در شيراز برگزار مي شود . ( اسم مركب ) ←تكيه برهجاي دوم است «داشت».
2- اومقام استادش را بزرگ داشت / . جمله داراي ،دو گروه اسمي وفعلي است كه هر كدام جداگانه تكيه مي گيرند در «بزرگ » تكيه بر هجاي آخر است .
1-روزي ز سر سنگ عقابي به هوا خاست ← (يك روز) ي نكره ← تكيه بر هجاي اول است .
2- رزق و روزي هر كس را خدا مي رساند ← تكيه بر هجاي دوم است .
خود آزمايي درس پنجم (املاي «همزه » در فارسي ) ، ص 41
1- نشأت ( نشئت )، مأخذ، سؤال ، اداره ،مرئوس، ائتلاف ، مؤانست ، اشمئزاز، ملجأ
2- 38 تكواژ دارد ( دو تكواژ آن صفر است ) : تاريخ/ هميشه /سير/ ي/ يك / نواخت /دار/ ـَ د /مي گوي / ـَ ند/ تاريخ / مكرر/ ات / است / Ǿ / و/ تنها/ چيز/ي/ كه /آن /را/از / يك /تكرار/ ـِ / ملالت/آور/رهـ/ا/يي/مي/دهـ/ ـَ د/ انقلاب / است / Ǿ
3-خوار، نيايش ، شپره ، والسلام ، خويش ، شنبه ، دست بند، منبر، سنبل
خودآزمايي درس ششم ( مطابقت نهاد و فعل ) ، ص 48
1- «جوشيد» و«تركيد» چون ناگذر هستند ، مجهول نمي شوند و بايد ابتدا آن ها را گذرا كنيم ، سپس مجهول سازيم .
ب )آشپز آب را جوشاند. ب ) احمد بادكنك را تركاند.
پ )آب جوشانده شد . پ ) بادكنك تركانده شد
ت) بلي ت ) بلي
2- آن ها با اسب حركت كردند ، ما نيز به دنبالشان (حركت كرديم : لفظي) . (ما : لفظي ) صبح زود رسيديم . آن ها زودتر ( از ما : لفظي ) ( رسيدند : لفظي ) شهرميان دشت گسترده بود . (شهر: لفظي ) پر از دارودرخت
3- ( بود : لفظي ) (شهر: لفظي) حالتي رويايي ( داشت : معنوي ) مثل اين بود كه ( ما : لفظي ) به بهارستاني ناديده چون مينو قدم نهاده ايم . (شهر: لفظي) در قرن سوم بنا شده بود . از آن زمان تاكنون ، (شهر: لفظي) آرام و سبز در كنار كوير نشسته1 چشم به راه آمدن مسافري بود كه ( آن مسافر: لفظي ) به ديدارش ميآمد .
4- دانايان ←ي پختگي ← گ ترشيجات ← ج بچگانه ← گ سخن گويان ← ي گرسنگان ← گ روستايي ← ي نامه اي ← ء (همزه) بانوان ← و زانوان← و