پاسخ خودآزمايي هاي درس آرايه هاي ادبي
پاسخ خود آزمايي هاي آرايه هاي ادبي
بخش اول : مقدمات
خود آزمايي درس 1 ( آشنايي با چند اصطلاح ) صفحه ي7
1- نمي كند.
2- ــَ ن
3- سخن
4- حافظ در بيت آخر
5- بيت اول
6- خير ، هر دو قالب غزل است . حجم شعر ،محتواي شعر ، وجو د تخلص از نشانه هاي غزل ، درهردو موجود است.
7-تكليف دانش اموزان است.
خود آزمايي درس 2 ( وزن ، اصلي ترين عامل موسيقي شعر) صفحه ي 12
1- درواژه هاي زير صامت ها و مصوت ها را نشان دهيد.
نسيم = صامت / ن / + مصوت كوتاه /ــ/ + صامت / س / + مصوت بلند /ي/ + صامت / م/
آسمان = صامت/ ء/ + مصوت بلند/ ا /+ صامت/س/ + مصوت كوتاه /ــ/ِ + صامت/م/ + مصوت بلند/ ا/ + صامت/ن/
خوبي = صامت /خ / + مصوت بلند/ و/ + صامت /ب / + مصوت بلند/ي/
جوان مردي = صامت /ج/ + مصوت كوتاه /ـــ/ + صامت / و / + مصوت بلند/ ا / + صامت /ن/ + صامت /م / + مصوت كوتاه /ــ/ + صامت /ر / + صامت / د/ + مصوت بلند / ي /
ابر = صامت/ ء /+ مصوت كوتاه /ــ/ + صامت /ب / + صامت /ر /
همت = صامت /هـ / + مصوت كوتاه /ــ/ِ + صامت /م /+ صامت/ م/ +مصوت كوتاه /ــ/ + صامت/ ت/
2- واژه هاي زير از چند هجا ساخته شده اند ؟ نوع هجا را مشخص كنيد.
آتشين =3 هجا ، آ (هجاي بلند) +تَ (هجاي كوتاه) ، شين1 (هجاي بلند) _ U _ ) )
بيدار = 2 هجا ،بي (هجاي بلند ) + دار(هجاي كشيده ) (U_ _ )
فقر = 1 هجا ، هجاي كشيده (U_ )
مستانه = 3 هجا ،مَس ( هجاي بلند ) ، تا ( هجاي بلند ) ، نِ ( هجاي كوتاه ) (U_ _ )
دانش آموز = 4 هجا ، دا (هجاي بلند ) ، نِ ( هجاي كوتاه ) ، شا ( هجاي بلند ) ، موز ( هجاي كشيده) (U--U-)
يا دا (هجاي بلند ) ، نش ( هجاي كشيده ) ، آ ( هجاي بلند ) ، موز ( كشيده ) (U_ _ _ _ )
نكته : اين واژه مي تواند دوگونه تلفظ شود در تلفظ اول همزه ي آغاز بخش دوم ( آموز ) حذف مي گردد .
3- هجاهاي مصراع زير را تعيين كنيد و هر نوع را با علامت خاص خود بنويسيد.
تـ ـ وا ـ نا ـ بـ ـ ود ـ هر ـ كـ ـ دا ـ نا ـ بـ ـ ود
U ـ ـ U ـ ـ U ـ ـ U ـ
4- مصوت كوتاه و بلند از نظر امتداد چه تفاوتي دارد؟
مصوت بلند از نظر امتداد دو برابر مصوت كوتاه است ؛ ( امتداد هجا ، يعني مقدار زماني كه يك هجا درهنگام بيان به خود اختصاص
مي دهد .) از اين رو درتقطيع هجاها و شمارش واج ها معادل دو واج محسوب مي شود .
5- براي هريك ازواژه هاي زير، يك واژه هم وزن بنويسيد ، به گونه اي كه حرف آخر آن ها متفاوت باشد.
صدق : حسن ، عقل ، مِهر ، ترس ، نيك ، راست ، ترس ، مُهر نيكي : نيكو ، زيبا ، جالب ، بهتر ، رحمت ، سازش ، دانا ، مردم
جواني : محبت ، سعادت ، برادر ، سراسر ، ملامت ، نماند تقوا : همت ، صادق ، عالم، فاسد ، شاهد ، بالغ
ميلاد : سالار ، دلدار ، آرام ، تاريك ، مهتاب ، مشتاق انتظار : اتحاد ، سرفراز ، سربلند ، دل پسند
6- براي هريك از واژه هاي زير ، يك واژه ي هم وزن بنويسيد كه حرف آخر آن ها يكي باشد.
گل : مل ، پل ، يل ، دل، گل سخن : چمن ، دهن ، كهن ، سمن ، دمن
سحر : خبر ، اثر ، كمر ، سفر ، سپر ، پدر صبا : رها ، رضا ، وفا ، دعا ، جفا ، هما
گلزار : گلنار ، دلدار ، بيزار ، بيدار ، رهوار اشك : مشك ، رشك ، خاك ، خشك ، نيك
7- هجاهاي دو مصراع زير را جدا كنيد و با مقايسه ي آن ها نشان دهيد كه دومصراع ، هم وزن اند .
گو ينـ د مـ را چ زا د ما در
بنـ شي ن م صبـ ر پيـ ش گيـ رم
نكته :
هجاي كشيده از نظر امتداد برابر با يك هجاي بلند ويك هجاي كوتاه است ودرشمارش هجاها ، آن را يك بلند ويك كوتاه محسوب
مي كنيم مثل : ((يند)) كه هجاي كشيده است برابر است با ((شي)) و ((ن))
هر دو مصراع چنانكه مي بينيد، هم وزن هستند، زيرا تعداد هجاهاي آن ها با هم برابر است ( هرمصراع 8 هجا دارد ) ونظمي كه در تكرار هجاهاي كوتاه وبلند ديده مي شود ، درهر دو مصراع يكي است .
بخش دوم ـ قالب هاي شعر فارسي
خود آزمايي درس 3 ( قصيده ، غزل) صفحه ي 21
1- قصايد مدحي از چه بخش هايي تشكيل مي شود ؟
تغزل ، تخلص ، تنه ي اصلي ، شريطه ( دعا )
2- تفاوت اصطلاح ((تخلص )) در قصيده و غزل را توضيح دهيد .
تخلص در قصيده ، بيتي است كه مقدمه ي قصيده و تنه ي اصلي را به هم مرتبط مي سازد / تخلص در غزل ، نام شعري شاعر است كه معمولاً در بيت آخر مي آيد .
نكته : در قصايد مدحي هم ، شاعر نام خود را در بيت آخر مي آورد پس تخلص در قصيده ي مدحي به دو صورت است .
الف ) بيت رابط مقدمه و تنه ي اصلي ب) آمدن نام شاعر در پايان شعر
3- عمده ترين مضامين قصيده هاي فارسي را بيان كنيد.
مدح ، رثا ، حكمت ، پند و اندرز ، شكايت ، عرفان و وصف
4- قالب قصيده و غزل را از ديد محتوا با هم مقايسه كنيد .
محتواي قصيده : مدح ،وصف ، رثا ، حكمت ، پند و اندرز است ولي در غزل ، عشق وعرفان آميزه اي از اين دو است . از زمان مشروطه ، مضامين اجتماعي هم به غزل راه يافته است البته در غزل هاي متأخر مضامين مدحي هم وجود دارد منتهي براي ائمه ي اطهار و سلاطين
5-تفاوت محتوايي غزل هاي سنتي را با غزل هاي پس از مشروطه بنويسيد.
محتواي غزل هاي سنتي عاشقانه و عارفانه است ولي محتواي غزل هاي پس از مشروطيت اجتماعي و وطني است .
6- با مراجعه به كتاب ادبيات سال دوم شعر(( باغ عشق )) و (( دركوچه سار شب )) را از ديد قالب و محتوا با هم مقايسه كنيد .
شعر« باغ عشق » در قالب قصيده است ومحتواي آن اخلاقي و حكمي و عرفاني است .ولي شعر « كوچه سارشب » در قالب غزل است و مضمون سياسي و اجتماعي دارد .
خود آزمايي درس 4(قطعه ، ترجيع بند ، تركيب بند ) صفحه ي 29
1- علت نام گذاري قطعه را بنويسيد.
نامگذاري اين قالب به اين دليل است كه گويي اين شعر ، قطعه اي جدا شده از ميان يك قصيده است .
2- موضوع هاي رايج قالب قطعه را بيان كنيد .
اخلاقي و حكمي ، تعليمي ، شكايت ، مدح ، هجو و تقاضا ، حكايت و ...
3-شعر ((متاع جواني)) ادبيات سال اول را از ديد قالب و موضوع بررسي كنيد.
قالب : قطعه موضوع : پند و اندرز يعني قدر جواني را دانستن
4- تفاوت قالب ترجيع بند با قالب غزل را توضيح دهيد.
ترجيع بند از چند غزل پيوسته تشكيل شده است كه هر غزل قافيه متفاوت با غزل ديگر دارد ولي در يك غزل قافيه ثابت است . قالب ترجيع بند بلندتر از غزل است . وهمچنين درترجيع بند درپايان هر غزل (رشته) تخلص ديده نمي شود و بين رشته ها بيت ترجيع(بيت تكراري ) مي آيد .
5- تفاوت تركيب بند محتشم با تركيب بند جمال الدين عبدالرزاق را بنويسيد.
مضمون تركيب بند محتشم كاشاني رثاي امام حسين (ع) در حالي كه مضمون تركيب بند جمال الدين عبدالرزاق نعت و ستايش پيغامبر (ص) است .
6- قالب تركيب بند چه تفاوتي با قالب ترجيع بند دارد؟
در تركيب بند ، بيت برگردان در پايان هر بخش يا رشته متفاوت است در حالي كه در ترجيع بند يكسان است .
خود آزمايي درس 5 (مسمط ، مثنوي ) صفحه ي 35
1- ((رشته)) در ترجيع بند چه تفاوتي با رشته در قالب مسمط دارد؟
در مسمط ، در هر رشته همه ي مصرع ها به جز مصرع آخر هم قافيه است و هر رشته از چهار ، پنج يا شش مصرع تشكيل شده است ولي در ترجيع بند هر رشته مثل غزل است يعني مصرع اول با مصرع هاي دوم هم قافيه است .
2- پديد آورنده ي قالب مسمط كيست ؟
منوچهري دامغاني
3- قالب مسمط تضميني را توضيح دهيد.
در مسمط تضميني ، شاعر ، غزل شاعر ديگري را بيت بيت مي كند و هر بيتي را به ترتيب به جاي دو مصراع آخر هر يك از رشته هاي مسمط خود به كار مي برد.
4- كدام قالب براي بيان داستانها و مطالب طولاني مناسب تر است چرا؟
مثنوي ، چون قافيه ي هر بيت مستقــل است و شـــاعر مي توانــد پس از چند بيت، از قافيه هاي قبلي استفاده كند بنابراين شاعر كمتر با مشكل قافيه مواجه مي شود .
5- انواع مثنوي از ديد محتوا را بنويسيد .
الف) حماسي وتاريخي ، مانند : شاهنامه ي فردوسي واسكندر نامه ي نظامي گنجه اي .
ب) اخلاقي وتعليمي ، مانند : بوستان سعدي .
پ) عاشقانه و بزمي ، مانند: خسرو شيرين نظامي وويس و رامين فخر الدين اسعد گرگاني .
ت) عارفانه ، مانند : مثنوي مولوي ، حديقه الحقيقه ي سنايي و منطق الطير عطار .
6- شعر (( با تو ياد هيچ كس نبود روا)) و ((مرغ گرفتار )) از ادبيات سال اول را از ديد قالب و محتوا با هم مقايسه كنيد.
شعر« با تو ياد هيچ كس نبود روا » در قالب «مثنوي» و محتواي آن «عارفانه» است .
شعر« مرغ گرفتار» در قالب« غزل» و محتواي آن «اجتماعي و ميهني» است كه شاعر اشتياق خود را به آزادي مطرح مي كند .
خود آزمايي درس 6 (رباعي ، دوبيتي ، چهار پاره) صفحه ي 42
1- قالب رباعي چه خصوصياتي دارد؟
الف) رباعي شعري چهار مصرعي است كه رعايت قافيه در مصراع اول و دوم وچهارم آن اجباري است و درمصراع سوم قافيه اختياري است .
ب)اين نوع شعر مناسب ترين قالب براي ثبت لحظه هاي كوتاه شاعرانه است در همه ي دوره ها رواج داشته است .
پ) قالب رباعي ، خاص زبان فارسي است .
ت) درون مايه ي آن بيش تر عارفانه ، عاشقانه يا فلسفي است .
ث) رباعي داراي وزن خاص است . رايج ترين وزن رباعي ( لاحول ولا قوه الا باالله ) مي باشد.
2- چگونگي تشخيص قالب رباعي از دو بيتي را بنويسيد.
از وزن آن ها تشخيص داده مي شود زيرادوبيتي بر وزن مفاعيلن ،مفاعيلن ، مفاعيل(فعولن ) سروده شده است در حالي كه رايج ترين وزن رباعي « لاحول و لا قوه الا بالله » است . نخستين هجا درهر مصراع ، دردو بيتي كوتاه و در رباعي بلند است .
3- چهار پاره چگونه قالبي است ؟
چهارپاره ، شعري است شامل چند دوبيتي با قافيه هاي مختلف كه از نظر معني با هم ارتباط دارند . در چهار پاره معمولاٌ مصرع هاي زوج هر پاره هم قافيه اند . اين نوع شعر در روزگار معاصر پديد آمده وبه وزن هايي غير از وزن دوبيتي نيز سروده شده است .
4- قالب چهار پاره از چه هنگام و با چه هدفي رواج يافت ؟
پس از مشروطيت در روزگار معاصر در ايران رواج يافت و تلاشي بود در جهت ايجاد يك قالب نو كه درون ماية ي تازه داشته باشد . و بيش تر «اجتماعي و غنايي» است .
5- چهارپاره از نظر محتوا معمولاً چه تفاوتي با دوبيتي و رباعي دارد؟
دوبيتي مطلعش مصرع است در حالي كه مصرعهاي زوج دوبيتي هاي چهارپاره معمولاٌ باهم هم قافيه است و مطلعش مصرع نمي باشد . معمولاٌ قالب چهارپاره ، براي بيان مضمون هاي «اجتماعي وغنايي » استفاده شده است در حالي كه قالب هاي رباعي ودو بيتـي براي مضمـون هاي « عاشقانه و عارفانه و فلسفي » استفاده مي شود .
6- شعر (( در امواج سند )) ادبيات سال اول را از ديد قالب و محتوا بررسي كنيد .
شعر «در امواج سند»در قالب چهارپاره است ؛ زيرا از چند دوبيتي با قافيه هاي مختلف تشكيل شده است . مطلع آن مصرع نيست . مصرع هاي زوج آن هم قافيه است . محتواي آن به هم مرتبط است . محتواي آن در مورد« وطن و ميهن »است .
خود آزمايي درس 7 (مستزاد، شعر نيمايي ) صفحه ي 48
1- قالب مستزاد چگونه پديد مي آيد ؟
با افزودن واژه يا واژه هايي هم وزن به پايان مصراع هاي قطعه ،رباعي و غزل مي توان مستزاد سرود وبه سبب همين بخش هاي اضافي ، اين قالب را « مستزاد »گويند .
2- اهميت قالب مستزاد در چيست ، چرا؟
اهميت قالب مستزاد از آن روست كه احتمالاٌ از منابع الهام نيما در كوتاه و بلند كردن مصراع هاي شعر نو بوده است . زيرا اين قالب تنها قالب شعر سنتي است كه مصراع هاي آن با هم مساوي نيستند .
3- وزن و قافيه در شعر سنتي و نيمايي چه جايگاهي دارد؟
قافيه در شعر« سنتي» الزامي است و جايگاه ثابتي دارد . يعني ، در پايان مصرع ها مي آيد ولي در شعر نيمايي قافيه الزامي نيست و شاعر هر جا كه بيان خود را نيازمند واژه هاي هم قافيه مي بيند از آن استفاده مي كند.
شعر «سنتي»،« موزون» است و مصراع ها از نظر امتداد برابرند ، شعر« نيمايي» مانند شعر« سنتي» موزون است يعني وزن و آهنگ آن با گوش احساس مي شود اما در اين نوع شعر چون طول مصرع ها با هم مساوي نيستند و همچنين وجود قافيه الزامي نيست دريافت و احساس وزن به دقت بيشتري نياز دارد .
4- درمورد مضمون شعر نيمايي توضيح دهيد.
مضمون شعر نيمايي مبتني بر تجربه ي شخصي است . يعني ، شاعرحق داردازهرانديشه اي اعم ازغنايي، فلسفي ، اجتماعي ، سياسي و… سخن بگويد به شرط آن كه سخن برخاسته از احساس وي باشد عمده ترين درون مايه ي شعر نيمايي عشق ، سياست و اجتماع است .
5- شعر (( هماي رحمت )) و (( پشت درياها)) از ادبيات سال دوم را از نظر قالب ودرون مايه با هم مقايسه كنيد.
شعر « علي اي هماي رحمت » با توجه به تعداد ابيات همچنين محتواي ستايشي آن ، «قصيده» است و به لحاظ داشتن زبان نرم و احساسات لطيف ، «غزل» است .
پشت درياها : قالب نيمايي است و محتواي آن مطالب فلسفي ،معرفي آرمان شهر (مدينه ي فاضله ) و بيان احساسات شخصي شاعر و ميل او به كمال و عروج انساني است .
بخش سوم ـ علم بيان
خود آزمايي درس 8 (تشبيه ) صفحه 55
1-در شعر ها وعبارت هاي زير پايه هاي تشبيه را معين كنيد .
-ايام گل ( مشبه) ، عمر ( مشبه به) ، چو (ادات تشبيه) ،به رفتن شتاب كردن ( وجه شبه)
-گفتا برو : ضمير مستتر تو كه به فقيه بر مي گردد (مشبه) ، خاك: (مشبه به ) ،چو( ادات تشبيه) ، تحمل كردن (وجه شبه )
- گرت زدست برآيد : ضمير مستتر تو در باش ( مشبه) ، نخل (مشبه به ) ، چو ( ادات تشبيه ) ، كريم بودن ( وچه شبه )
- ضمير مستتر تو در باش ( مشبه ) ، سرو ( مشبه به ) ، چو ( ادات تشبيه ) ، آزاد بودن ( وجه شبه )
-چون شبنم اوفتاده بدم : شناسه ي م ( من )در بدم (مشبه ) ، شبنم ( مشبه به ) ، چون ( ادات تشبيه ) ، افتاده بودن ( وجه شبه)
- همچو چنگم :م درچنگم (مشبه)،چنگ( مشبه به )،همچو( ادات تشبيه)،به نشانه ي تسليم و ارادت سر در پيش افكندن (وجه شبه )
الف) تو هم چون گل زخنديدن لبت با هم نمي آيد .تو( مشبه)،گل (مشبه به)،هم چون (ادات تشبيه)،هميشه خندان بودن وبه هم نيامدن لب ها(وجه شبه)
ب) من (مشبه) ، بلبل (مشبه به ) ، ادات تشبيه و وجه شبه محذوف است . (تشبيه بليغ)
پ) من (مشبه )، بوتيمار(مشبه به) ، چو (ادات تشبيه) ، نشستن (وجه شبه)
2- واژه ها وتركيبات زير، طرفين تشبيه اند . براي هر مشبه ، مشبه به مناسب انتخاب كنيد .
حسود : حسود مانند بيمار است . زندگي : زندگي مانند رودخانه است .
علم : علم مانند چراغ است . سخن سودمند : سخن سودمند مانند باران بهاري است .
3- بيت زير را معني كنيد و زيبايي تشبيه آن را توضيح دهيد.
من در اين مجلس باشمع هم دل و هم درد هستم . يعني ، شادي و غم ، گريه و خنده با هم دارم . سخن گيرا و كلام پرنفوذ دارم ولي افسوس كه اثر نمي كند .(من مانند شمع در ميان گريه از سر تأسف و دريغ مي خندم زيرا چون شمع زباني گرم مؤثر و گيرا دارم اما در كسي اثر نمي كند )
زيبايي اين تشبيه در اين است كه براي يك تشبيه دو وجه شبه آورده است .
من(مشبه)،شمع(مشبه به) ، چون (ادات تشبيه)،ميان گريستن ، خنديدن(وجه شبه اول)،داشتن زبان آتشين اما بي اثربودن(وجه شبه دوم)
نكته : اين بيت آرايه ي تضاد ، تشخيص ، استعاره مكنيه ، ايهام و … دارد .
4- با هريك از مشبه هاي زير يك تشبيه بسازيد .
شب : شب همچون ابري سياه در دامن آسمان پديدار شد . شب چون پرده اي از سقف آسمان آويخته شد( يا آسمان را پوشاند )
كتاب : كتاب همچون گلستاني است كه گلهاي دانش را در بر مي گيرد .
عشق : عشق مانند خورشيد ، گرمابخش است يا همانند دارويي شفابخش است .
دوست : دوست مانند آينــه اي عيـب ها را به انسـان مي نماياند.
5-باهريك ازمشبه به هاي زير يك تشبيه بسازيد .
دريا : جمعيت همچون دريا خروشان بود يا زندگي مانند دريا گاه آرام و گاه متلاطم است
آينه ي روشن : مؤمن مانند آينه ي روشن عيب هارا به انسان نشان مي دهد .
گل سرخ : روي او همچون گل سرخ لطيف است .
6- با وجه شبه هاي زير تشبيه بسازيد و طرفين تشبيه را در آن نشان دهيد .
بخشندگي : او در بخشندگي مانند حاتم طايي است يا لطف و كرم خدا در بخشندگي چون باران بهاري است.
پاكي : دل مؤمن به پاكي آب زلال است
زيبايي : چشم تو در زيبايي چون نرگس شهلا است .
7- درختي را در كوير به اختصار وصف كنيد و در توصيف خود سه تشبيه به كار ببريد.
گز و تاق در كوير مي رويد . اين درختان مانند انسانهاي شجاع و صبور علي رغم كوير بي نياز از آب و خاك از سينه ي خشك و سوخته ي كوير، سر به آتش مي كشند و مي ايستند و مي مانند و هر يك مانند رب النوعي بي هراس ومغرور تنها و غريب وگويي سفيران عالم ديگرند كه دركويرظاهرمي شوند . ( از كوير دكتر شريعتي )
خود آزمايي درس 9 (تشبيه بليغ ) صفحه ي 59
1- در بيت ها و جمله هاي زير ، تشبيهات را بيابيد و تعيين كنيد كه در آن ها ، كدام يك از پايه هاي تشبيه حذف شده است ؟
- شبي چون شبه ، روي شسته به قير نه بهرام پيدا نه كيوان نه تير
شبي : مشبه شبه : مشبه به چون : ادات تشبيه
وجه شبه : روي به قير شستن كه كنايه از سياهي وتاريكي كامل است .
- درشجــاعت شيـر ربــا نيــستي درمروت خـود كه داند كيستي ؟
ي=(تو) : (حضرت علي ) مشبه شير : مشبه به در شجاعت : وجه شبه ادات تشبيه : محذوف
- فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردين بگسترد ودايه ي ابر بهاري را فرموده تا بنات نبات در مهد زمين بپرورد.
تشبيه اول ؛ باد صبا : مشبه فراش : مشبه به گستردن فرش : وجه شبه ادات تشبيه : محذوف
تشبيه دوم؛ ابر بهاري : مشبه دايه : مشبه به پرورنده بودن : وجه شبه ادات تشبيه : محذوف
تشبيه سوم ؛ نبات : مشبه بنات : مشبه به پرورش يافتن : وجه شبه ادات تشبيه : محذوف
تشبيه چهارم ؛ زمين : مشبه مهد : مشبه به مكان مناسب براي پرورش : وجه شبه (محذوف) ادات تشبيه : محذوف
- لبت تا درلطافت لاله ي سيراب را ماند دلم در بي قراري چشمه ي سيماب را ماند
لبت : مشبه لالة ي سيراب : مشبه به لطافت : وجه شبه ماند : ادات تشبيه
دلم : مشبه چشمةي سيماب : مشبه به بي قراري : وجه شبه ماند : ادات تشبيه
- وزرا برمثال اطبا اند .
وزرا : مشبه اطبا : مشبه به برمثال : ادات تشبيه وجه شبه : محذوف(چاره جويي و مشكل گشابودن )
- يكي را گفتند : عالم بي عمل به چه ماند ؟ گفت به زنبور بي عسل .
عالم بي عمل : مشبه زنبور بي عسل : مشبه به ماند : ادات تشبيه وجه شبه : محذوف (بي فايده و مضر بودن)
- دروغ گفتن به ضربت لازم ماندكه اگر نيز جراحت درست شود ، نشان بماند .
دروغ گفتن : مشبه ضربت لازم : مشبه به ماند : ادات تشبيه به جا ماندن اثر(نشان) : وجه شبه
- اي شده چون سنگ سياهي صبور / پيش دروغ همه لبخندها / بسته چو تاريكي جاويد گور/ خانه به روي همه سوگندها
تشبيه اول : تو : مشبه (محذوف ) سنگ سياه : مشبه به صبوري وتحمل پذيري : وجه شبه چون : ادات تشبيه
تشبيه دوم :خانه : مشبه گور : مشبه به بسته بودن : وجه شبه چو : ادات تشبيه
- از بس كه كوته است وسيه زلف يار من گويي كه روزمن بود و روزگار من
زلف يار : مشبه روز من : مشبه به كوتاهي : وجه شبه گويي : ادات تشبيه( در اين بيت لف و نشرمرتب وجود دارد . )
زلف يار: مشبه روزگار من : مشبه به سياهي : وجه شبه گويي : ادات تشبيه( در اين بيت لف و نشر مرتب وجود دارد . )
- قطره تويي ، بحر تويي، لطف تويي ، قهر تويي قند تويي ، زهر تويي ، بيش ميازار مرا
تو : مشبه قطره : مشبه به ادات تشبيه و وجه شبه : محذوف
تو : مشبه بحر : مشبه به ادات تشبيه و وجه شبه : محذوف
تو : مشبه قند : مشبه به ادات تشبيه و وجه شبه : محذوف
تو : مشبه زهر : مشبه به ادات تشبيه و وجه شبه : محذوف
2-دربيت زيريك تشبيه بليغ اضافي به كاررفته است ،آن رابيابيد وبه گونه اي بازنويسي كنيدكه همه پايه هاي تشبيه درآن ديده شود.
گذشت روزگاران بين كه دوران شباب ما دراين سيلاب غم ، دسته گلي شاداب را ماند
الف ـ سيلاب غم : تشبيه بليغ غم همانند سيلاب ويرانگر است.
ب ـ تشبيه غير بليغ دوران شباب ما : مشبه ، دسته گل : مشبه به ، ماند : ادات تشبيه
وجه شبه : محذوف (زودگذر بودن عمر )
3-تشبيهاتي بسازيد كه ادات تشبيه در آن ها ذكر شده باشد و مشبه آن ها واژه هاي زير باشد.
آسمان : آسمان مانند درياست (بي كران بودن : وجه شبه )
غروب : غروب مانند غربت است (غم انگيز بودن :وجه شبه )
غم : غم مانند گرد و غباري ، بر چهره اش نشسته است / يا غم مانند كوهي بر دلم سنگيني مي كند .
4- تشبيهاتي بسازيد كه مشبه به آن ها واژه هاي زير باشد و ادات تشبيه از آن ها حذف شده باشد .
نسيم : نسيم عمر ،گذرا است / يا نسيم محبت ، زندگي بخش است .
بهار : بهار جواني ، شورانگيز است / يا بهار آزادي ، دل انگيز است .
شبنم : شبنم اشك بر گلبرگ چهره اش نشسته است.
5- تشبيهاتي بليغ ( اضافي و غير اضافي) بسازيد كه واژه هاي زير مشبه آن ها باشد .
دانش :چراغ دانش (تشبيه اضافي ) / دانش چراغ است .(تشبيه غيراضافي)
تعليم : گوهر تعليم (اضافي) / تعليم گوهر است .
دوستي : درخت دوستي (اضافي) / دوستي درختي است .
6- تكيلف دانش آموزان است .
خود آزمايي درس 10 ( استعاره ي مصرحه ‹آشكار›) صفحه ي 65
1- در شعرهاي زير ، استعاره ي مصرحه رابيابيد و بگوييد كه چگونه پديد آمده اند . مشبه ، مشبه به و وجه شبه را نيزبيابيد .
- شمس وقمرم آمد ، سمع وبصرم آمد وان سيم برم آمد ، وان كان زرم آمد
شمس و قمر ، سمع ، بصر ، كان زرم« استعاره مصرحه» است
محبوب و معشوق :مشبه نورانيت و زندگي بخشي : وجه شبه مانند : ادات تشبيه شمس و قمر: مشبه به
محبوب من :مشبه هوشياري و آگاهي بخشيدن :وجه شبه مانند : ادات تشبيه سمع و بصر :مشبه به
محبوب من : مشبه ارزشمندي و منزلت :وجه شبه مانند :ادات تشبيه معدن طلا : مشبه به -در اين بازار اگر سودي است با درويش خرسند است خدايا،منعمم گردان به درويشي و خرسندي
- بازار:استعاره از دنيا دنيا :مشبه بازار:مشبه به ( در اين بازار هر كسي سرمايه ي عمرخود راخريد وفروش مي كند.) وجه شبه : سودمندي ، سود بخشي مرا در خانه سروي هست كاندر سايه ي قدش فراغ از سرو بستاني و شمشاد چمن دارم
- سرو :استعاره از معشوق و فرد قد بلند يار من :مشبه زيبايي و قامت بلند :وجه شبه سرو :مشبه به
- بخت آن نكند با من، كان شاخ صنو بر را بنشينم وبنشانم،گل بر سرش افشانم
- شاخ صنوبر:استعاره از معشوق معشوق من :مشبه زيبايــي و شــــادابي :وجه شبه شاخ صنوبر :مشبه به
- اي غنچه ي خندان ،چراخون در دل ما مي كني ؟ خاري به خود مي بندي و ما را ز سر وا مي كني غنچه ي خندان :استعاره از محبوب محبوب :مشبه خنده رويي و زيبايي: وجه شبه غنچه ي خندان :مشبه به
- چوتنها ماند ماه سرو بالا فشاند از نرگسان لؤ لوي لالا ماه سروبالا :استعاره از معشوق زيبا نرگسان :استعاره از دو چشم ، لؤلؤ : استعاره از اشك
- معشوق من از نظر زيبايي مانند ماه است كه از چشمان خمارش كه مانند نرگس است قطرات اشك درخشان و شفاف مانند لؤلؤ فرو مي چكد . (سرو بالا تشبيه است = بالاي او مانند سرو است )
معشوق :مشبه ماه :مشبه به زيبايي: وجه شبه چشمان :مشبه نرگس :مشبه به خماري :وجه شبه قطرات اشك :مشبه
لؤلؤ :مشبه به درخشان و شفاف :وجه شبه ( در تمامي تشبيهات بالا فقط از اركان تشبيه ، مشبه به باقي مانده لذا استعاره ي
مصرحه به وجود آمده است . )
2-با واژه هاي زير استعاره ي مصرحه بسازيد؟
- كاروان سرا : هر روز از اين كاروان سرا (استعاره از دنيا ) عده اي به سراي ديگر مي شتابند .
- ماه : ستاره اي بدرخشيد و ماه مجلس شد
1- استعاره هاي مصرحه ي زير را به تشبيه تبديل كنيد و تمامي پايه هاي تشبيه را نام ببريد ؟ - مرا برف باريده بر پر زاغ نشايد چو بلبل تماشاي باغ
در بيت دو استعاره ي مصرحه وجود دارد : برف :استعاره از موي سفيد زاغ :استعاره از موي سياه در دوران جواني
الف : موهايم در پيري مانند برف سفيد شده است . موهايم :مشبه مانند: ادات تشبيه برف :مشبه به سفيد:وجه شبه
ب : موهايم در جواني مانند پرزاغ سياه بود. مو :مشبه مانند: ادات تشبيه پرزاغ :مشبه به سياه : وجه شبه
-باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است شمشاد خانه پرور من از كه كم تر است محبوب من در شادابي وزيبايي مانند شمشاد است . محبوب من :مشبه شادابي و زيبايي :وجه شبه مانند :ادات تشبيه شمشاد:مشبه به باز امشب اي ستاره تابان نيامدي باز اي سپيد ه ي شب هجران نيامدي در بيت دو استعاره وجود دارد: 1-ستاره ي تابان 2- سپيده ي صبح (هر دو استعاره از معشوق است.) محبوب من درزيبايي و روشني بخشي مانند ستاره است. محبوب من در اميد بخشي مانند سپيده ي صبح است. محبوب من:مشبه زيبايي وروشني بخشي واميد بخشي:وجه شبه مانند:ادات تشبيه ستاره و سپيده ي صبح :مشبه به
تا تو را جاي شد اي سرو روان در دل من هيچ كس مي نپسندم كه به جا ي تو بود
سرو :استعاره از محبوب است محبوب من در خو ش قا متي وتنا سب اندام مانند سرو است . محبوب من:مشبه
خوش قامتي وتنا سب اندام : وجه شبه مانند : ادات تشبيه سرو : مشبه به
همه بند گان موي كردند باز …در اين ابيات شش استعاره وجود دارد . 1-مشكين كمنددراز:موي سياه و بلند
2-فندق : استعاره از ناخن 3-گل :استعاره از چهره دربيت دوم: 4 –ارغوان: استعاره از گونه 5 -نرگس :استعاره ازچشم
6- گل:استعاره از چهره دربيت سوم : موي فرنگيس :مشبه بلندي وسياهي :وجه شبه مانند: ادات تشبيه كمندسياه ودراز:مشبه به ناخن فرنگيس:مشبه انحنا ورنگ: وجه شبه مانند: ادات تشبيه فندق: مشبه به چهره ي فرنگيس: مشبه لطا فت و قرمز ي :وجه شبه مانند : ادات تشبيه گل :مشبه به چشم فرنگيس : مشبه خماري: وجه شبه مانند: ادات تشبيه نرگس :مشبه به
گونه فرنگيس :مشبه قرمزي و گلگوني :وجه شبه مانند : ادات تشبيه ارغوان : مشبه به
خود آزمايي درس 11 (استعاره ي مكنيه ، شخصيت بخشي ‹تشخيص › ) صفحه73- 71
1- در شعرهاي زير ، استعاره هاي مكنيه را بيابيد و در هر استعاره ، مشبه و مشبه به و وجه شبه را تعيين كنيد .
الف: كس چو حافظ نگشود از رخ انديشه نقاب تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
رخ انديشه : استعاره ي مكنيه (تشخيص ) انديشه : مشبه انسان : مشبه به محذوف وجه شبه : داشتن رخ وظاهر
زلف سخن : استعاره ي مكنيه (تشخيص ) سخن : مشبه عروس : مشبه به محذوف وجه شبه : داشتن زلف چون همان طور كه زلف را مي آرايند مي توان سخن را نيز با قلم آراست . هردو استعاره ي مكنيه به صورت اضافه ي استعاري آمده است
(در اين بيت زيبا قلم را به شانه تشبيه كرده است .)
ب: هركاو نكاشت مهر وزخوبي گلي نچيد در رهگذار باد نگهبان لاله بود
مهر : استعاره ي مكنيه مشبه : مهر مشبه به محذوف : گياه وجه شبه : كاشتن و ماندگار بودن
پ: اي ابر بهمني نه به چشم من اندري تن زن زمانكي و بياساي و كم گري
ابر بهمني : استعاره ي مكنيه (تشخيص ) مشبه : ابر مشبه به محذوف : انسان وجه شبه: از آن لحاظ كه مي تواند مورد خطاب واقع شود .
ت : فردا كه پيشگاه حقيقت شود پديد شرمنده رهروي كه عمل برمجاز كرد
پيشگاه حقيقت : استعاره ي مكنيه (اضافه ي استعاري ) مشبه : حقيقت مشبه به محذوف : كاخ و بارگاه وجه شبه : داشتن پيشگاه و بزرگي
2- استعاره هاي مكنيه را بيابيد و معين كنيد كه كدام يك تشخيص است ؟
الف: آسمان تعطيل است / باد ها بي كارند / ابرها خشك و خسيس / هق هق گريه ي خود را خوردند.
آسمان : استعاره ي مكنيه باد: استعاره ي مكنيه ، تشخيص ابر: استعاره ي مكنيه ، تشخيص
ب - شب ايستاده است / خيره نگاه او / برچارچوب پنجره ي من
شب : استعاره ي مكنيه ، تشخيص نگاه او (= نگاه شب ) : استعاره ي مكنيه ، تشخيص
پ : بخز در لاكت اي حيوان كه سرما / نهاني دستش اندر دست مرگ است / مبادا پوزه ات بيرون بماند / كه بيرون برف و باران وتگرگ است . حيوان : استعاره ي مكنيه ، تشخيص سرما: استعاره ي مكنيه ، تشخيص ، دستش (دست سرما) ودست مرگ : استعاره ي مكنيه و تشخيص
ت : در آفاق گشاده است و ليكن بسته است از سر زلف تو در پاي دل ما زنجير
درآفاق : استعاره ي مكنيه پاي دل : استعاره ي مكنيه ، تشخيص
ث: گل بخنديد و باغ شد پدرام اي خوشا اين جهان بدين هنگام
گل : استعاره مكنيه ، تشخيص (پدرام : آراسته )
3- استعارات موجود در اشعار مصرحه اند يا مكنيه ؟
الف: آينه ت داني چرا غماز نيست چون كه زنگار از رخش ممتاز نيست
آينه : استعاره ي مصرحه ( دل) زنگار : استعاره ي مصرحه ( آلودگي ) رخش (رخ آينه ) : استعاره ي مكنيه (اضافه ي استعاري )
ب: گرچه من خود زعدم دل خوش و خندان زادم عشق آموخت مرا شكل دگر خنديدن
عشق : استعاره ي مكنيه
پ: ملكا ، مها ، نگارا، صنما ، بتا ، بهارا متحيرم ، ندانم كه توخود چه نام داري
ملك ، مه ، نگار ، صنم ، بت و بهار : همه استعاره ي مصرحه اند .
ت: خواهم شدن به ميكده گريان و دادخواه كز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
دست غم : استعاره ي مكنيه (اضافه ي استعاري )
ث: اي بخارا ، شاد باش و شاد زي مير زي تو شادمان آيد همي
بخارا: استعاره ي مكنيه
4- استعاره هاي زير را به تشبيه تبديل كنيد و پايه هاي تشبيه را نام ببريد .
الف: جاده نفس نفس مي زد
جاده مانند انساني نفس نفس مي زد جاده استعاره ي مكنيه است
مشبه ادات مشبه به وجه شبه
ب: ما آبروي فقر و قناعت نمي بريم با پادشه بگوي كه روزي مقدر است
آبروي فقر و قناعت : استعاره ي مكنيه
فقر و قناعت در داشتن آبرو و ارزش همانند انسان است .
مشبه وجه شبه ادات مشبه به
خود آزمايي درس 12 (حقيقت و مجاز) صفحه78- 77
1- واژه هاي مشخص شده كدام حقيقت و كدام مجاز است ؟ در هر مجاز قرينه را نشان دهيد .
الف - برو هرچه مي بايدت پيش گير سر ما نداري ، سر خويش گير
هردو سر مجاز است . قرينه : مضاف واقع شده اند .سر اول : قصد (محليه )سر دوم :راه (علاقه :جزئيه زيراهرراهي سرآغاز وانتهايي دارد )
ب : اگر به زلف دراز تو ، دست ما نرسد گناه بخت پريشان و دست كوته ماست
هردو دست مجاز : دست اول : مجاز از دسترسي و در اختيار داشتن قرينه : بقيه جمله دست دوم : بخشي از دست (الزامي نيست كه همه دست برسد ) قرينه : كوتاه ما (علاقه آليه )
قرينه بقيه ي حمله مجاز از دسترسي و دراختيار داشتن
پ : ما را سري است با تو كه گر خلق روزگار دشمن شوند و سربرود هم بر آن سريم
سر مصراع اول : مجاز قرينه : بقيه ي جمله ما باتو سري داريم (فكر و قول و قراري داريم ) علاقه: محليه
سر اول در مصراع دوم : مجاز از جان (جان رفتن كنايه از مردن)
سر دوم در مصراع دوم : مجاز قرينه : بقيه ي جمله برآن سريم (برآن پيمان هستيم ) علاقه: محليه
ت : آفرين جان آفرين پاك را آن كه جان بخشيد و ايمان خاك را
خاك : مجاز از انسان قرينه : ايمان و جان به آن بخشيد (علاقه : ماكان زيرا انسان قبلاً خاك بوده است )
ث: چو آشاميدم اين پيمانه را پاك در افتادم زمستي بر سرخاك
پيمانه : مجاز از نوشيدني قرينه : آشاميدم خاك : حقيقت
ج: از تو به كه نالم كه دگر داور نيست وزدست تو هيچ دست بالاتر نيست
هر دو دست : مجاز از قدرت قرينه : بقيه ي عبارت (علاقه آليه )
ز: كار پاكان را قياس از خود مگير گرچه ماند در نبشتن شير و شير
هردو شير حقيقت است .
2- در ميان مجازها ، استعاره ها را مشخص كنيد .
الف : گل برگ را ز سنبل مشكين نقاب كن يعني كه رخ بپوش و جهاني خراب كن
گل برگ : استعاره از چهره سنبل : استعاره از گيسوان
ب : عالم از شور و شر عشق خبر هيچ نداشت فتنه انگيز جهان نرگس جادوي تو بود
نرگس جادو : استعاره از چشم
پ – هرگز وجود حاضر غايب شنيده اي من در ميان جمع و دلم جاي ديگر است
دل در اين بيت مجاز است از ميل و رغبت چون دل محل ميل و رغبت است .
ت: زبان خامه ندارد سر بيان فراق وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق
سر مجاز از قصد و علاقه ي آن محليه است .
ث : الا اي باد شبگيري بگو آن ماه مجلس را تو آزادي و خلقي درغم رويت گرفتاران
ماه مجلس استعاره از يار
ج : ستاره اي بدرخشيد و ماه مجلس شد دل رميده ي ما را انيس و مونس شد
ستاره : استعاره از محبوب ماه مجلس: استعاره از محبوب
چ : دفتر فكرت بشوي ، گفته ي سعدي بگوي دامن گوهر بيار بر سر مجلس ببار
مجلس مجاز است از مجلسيان علاقه : محليه
خودآزمايي درس 13 (علاقه هاي مجاز) صفحه 822
1- در شعرها و جمله هاي زير ، علاقه ي مجازهاي مشخص شده را تعيين كنيد .
الف- سر : علاقه محليه← به معني تصميم و انديشه
ب- سر : علاقه كليه← همه ي سر را گفته ولي بخشي ازسر مورد نظر است چون همه ي سر درد نمي كند .
پ- قلم : علاقه آليه ← قلم ابزار نوشتن است .
ت- حلق : علاقه جزيي ← دهان چون حلق جزيي از دهان است .
ث- سير : علاقه سببيه ← زيرا سيري سبب بيزاري و كسالت است .
ج- ماه : علاقه لازميه ← مهتاب زيرا نور لازمه وهمراه ماه است .
چ-عالمي : علاقه محليه وكليه ← عالم مجاز از مردم عالم است .
2- مجازهايي كه دربيت به كار رفته است معين كنيد ؛ قرينه ي آن ها را نشان دهيد و نوع علاقه رابيان نمايد .
الف- سرم- علاقه كليه ، محليه : چون موي سر سپيده شده است نه تمام سر سپيد شدن قرينه ي آن است .
ب- جهان - علاقه كليه و محليه : نعمت ها و امكانات زندگي است قرينه : واژه ي (خوردم ) زيرا آنچه در جهان قابل خوردن است نعمت ها ست نه خود جهان .
پ- بيت : مجاز (از شعر ) علاقه : جزئيه قرينه : مي گفت
كوه مي سفت كوه مجاز (از سنگ) علاقه : كليه قرينه : مي سفت
ت- ايران : مجاز (قهرمانان وپهلوانان ايران ) علاقه : محليه وكليه قرينه : برآشفت
ث- خون : مجاز(كشتن ومرگ) علاقه : لازميه قرينه : اضافه شدن ناحق به خون
ج: صفرا : مجاز (ازخشم ) علاقه : سببيه قرينه : برنيامدم (به عقيده پيشينيان يكي از اخلاط چهارگانه صفرا بوده است كه موجب خشم مي شد.
چ: الحمد : مجاز( از قرآن) علاقه : جزئيه قرينه : خواندن بعد از مرگ (بعد از مرگ قرآن مي خوانند )
ح : دم : مجاز (ازسخن ) علاقه : سببيه قرينه : شنو ، هردو دم مجاز است و قرينه در جمله ي دوم : راحت پديد شود ، است .
خ : دينار و درم : مجاز (از ماديات ) علاقه : جزئيه قرينه : جمله
سر اول مجاز از وجود و جان علاقه : جزئيه قرينه : بقيه ي عبارت
سردوم مجاز از انديشه علاقه : محليه قرينه : اضافه شدن دينار و درم به آن
د- دست (هردودست ) مجاز از قدرت علاقه : آليه قرينه : بقيه ي جمله
ذ - چشم ، مجاز (از خود فرد) علاقه : جزئيه قرينه : نخفت
ر - جهان : مجاز (بزرگان ) علاقه : محليه قرينه : انجمن شد
3- واژه هاي زير را درمعني مجازي به كار ببريد .
شهر : پيكر پاك شهدا بردوش شهر حمل مي شد .
قلم : او صاحب قلم است .
چشم : چشمش به من افتاد . (= نگاه )
زبان : او شيرين زبان است . (= سخن )
دست : دست خدا بالاترين دستهاست .
سر : سرآن ندارد امشب كه برآيد آفتابي ./ برسر آنم كه گر زدست برآيد . / سرش (جان )را درراه خدا از دست داد.
خورشيد : خورشيد دشت را روشن كرد. ( نورخورشيد )
4- واژه هاي زير را به صورت مجاز و استعاره به كار ببريد.
ماه زمين را روشن مي كند ( نور ماه مجاز)
ماه من ، زندگي بي تو تاريك و بي رونق است ( استعاره )
سرو : خم آورد بالاي سرو سهي ( استعاره )- گنجشك بر سرو نشسته بود . (مجاز)
خود آزمايي درس 14 ( كنايه ) صفحه 87
درجمله ها و شعرهاي زير كنايات را مشخص كنيد ، مفهوم آن ها را بيان كنيد .
1- ريش سفيد : كنايه از باتجربه بودن يكي از نشانه هاي با تجربگي پيري وريش سفيدي است .
2-گهي پشت بر زين : كنايه از موفقيت و پيروزي يا قدرتمند وتوانا بودن/گهي زين به پشت : كنايه از شكست يا خوار وذليل بودن .
3-كشتن جو و گندم ستاندن : نتيجه ي كار باپايان آن يكسان است يعني نتيجه بدي كردن ، بدي ديدن است .
4- قيمت مقطوع است : كنايه از چانه نزنيد .
5- سر فرو نياوردن : كنايه ازتسليم نشدن وخاضع نگشتن
6- دهان به دهان گشتن سخن : كنايه از رواج وشيوع پيدا كردن .
7- هر كجا پاي نهد: كنايه ازواردشدن به جايي / دست ندارندش پيش : كنايه ازمانع نشدن . جلو او نمي گيرند .
8- دست روي دست گذاشتن : كنايه از انجام ندادن كار و بيكاري
9- مصراع دوم : آغاز هركار باپايان آن مناسب است.يعني نتيجه خوبي كردن ،خوبي ديدن است و نتيجه ي بدي كردن ، بدي ديدن است .
10- دست از دامن بدار: كنايه از رها كردن
11-جاي بودن نديد : كنايه از فرار كردن
12- بنشاندت پيش آموزگار : كنايه از ميل به آموختن واقرار به ناداني
13- دستش نگيرم : كنايه از مانع نشدن / تيرم زند : كنايه ازكشتن
14- دل پيش كسي داشتن : كنايه از عاشق بودن. ريش در دست ديگري داشتن : اختيارآدمي به دست ديگري بودن است .
15- پاي لغزيدن : كنايه از خطا كردن يا دچارگرفتاري ومشكل ناگهاني ونامنتظر شدن .
16- با هم يك زبانند: كنايه از متحد بودن / كمان را زه كن : كنايه از براي جنگ ودفاع آماده شدن / سنگ بر باره ببر : كنايه از براي جنگ و دفاع آماده شو .